کلون استامپ

 

 

تمبر کلون : حفظ تصویر معماری


هلن رانتینگ

 

 

مترجم : گروه معماری مشاور

 

 


تصویر منشی، آرایشگاه، 2017، بخشی از مجموعه «کارهای خانه». در این ویدئو، هلن‌بورگ‌گاتان در منطقه سودرمالم استکهلم به خود «ایده‌آل» خود فتوشاپ می‌شود: رویایی بیش از حد مردانه از نجیب‌شدن و زندگی خیابانی پر جنب و جوش و کاملاً مردانه.عنوان

 

 

 

نرم افزار به عنوان زیرساخت


آگوست 2020


معماران در شرایط خیالی سر و کار دارند و به دنبال این هستند که تصاویر خود را با ترکیبی از معقول بودن، مطلوبیت و آینده نگری چنان غیر قابل مقاومت کنند که شرایط به تصویر کشیده شده واقعی شود. در حالی که نقشه‌های فنی با امضاها، قراردادها، دقت و انتزاع، مخاطبان خود را از قدرت خود متقاعد می‌کنند، تجسم معماری (فتومونتاژ ارائه‌شده) ثبت متفاوتی را ارائه می‌کند. فتومونتاژ به‌جای ارائه دستورالعمل‌هایی برای چگونگی ساخت یا استفاده از یک ساختمان، تلاش می‌کند تا مخاطبان خود را فعالانه در آرزوی تحقق آنچه به تصویر می‌کشد، سوق دهد. بنابراین، تجسم یکی از رابط‌های تأثیرگذار کلیدی بین محصولات کار معماری و افراد مختلف معماری است.

 

علیرغم نقش اصلی آنها، شاید عجیب باشد که اهمیت دادن به تجسم های معماری بسیار سخت باشد. همه جا هستند. همه آنها کم و بیش یکسان به نظر می رسند. همه آنها افراد مشابهی دارند (معمولاً سفیدپوست، عموماً بد لباس، همیشه بی دست و پا). آنها زوایای یکسان، آب و هوای یکسان، نماهای مشابه (چشم پرندگان یا نرهای متوسط ​​قد) را اتخاذ می کنند. نور به همان صورت در سطوح کم خون آنها می ریزد. آن‌ها موفق می‌شوند «زندگی شهری» را به‌طور مبهم رقت‌انگیز جلوه دهند، حتی برای آن‌هایی از ما که در واقعیت، به قهوه‌های گران‌قیمت گاه به گاه اهمیتی نمی‌دهیم و تمایلی عمیق اما نامشخص به غذاخوری در فضای باز داریم. دنیای فتومونتاژ دنیایی به شدت غیر جالب است، مکانی که در بهترین حالت دوگانگی را القا می کند.

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

در ایجاد همه جا صیقلی مهارت وجود دارد. کار وجود دارد: دستمزد، ساعت‌های زندگی صرف نشستن، صفحه نمایش، دستکاری و تولید تصاویر با استفاده از نرم‌افزارهای مختلف. یک دانش تجسم یافته، آموزش دیده در مورد نحوه استفاده از ابزارها، و یک احساس عمیق در مورد اینکه تا چه حد می توان آنها را هل داد وجود دارد. روال ها و دستوراتی وجود دارد که در آنها عملیات باید انجام شود. و نگرانی عمیقی در مورد کیفیت اطلاعات بصری وجود دارد، یک نگرانی بایگانی در مورد چگونگی حفظ این کیفیت در پشته لایه های سازنده یک تصویر، علیرغم پیامدهای خورنده عملیات های مختلفی که می توانند و باید انجام شوند.

 

من باید اعتراف کنم که فتوشاپگر خوبی نیستم. من در مقایسه با معمارانی که با آنها کار می کنم، حتی نیمه خوبی هم نیستم. بعد از باز کردن برنامه و وارد کردن منطق لایه‌ای آن، زمان زیادی طول می‌کشد تا با رابط سازگار شوم. انتقاد از زیبایی‌شناسی دنیوی فتومونتاژهای تجاری آسان است، اما چیزی که سخت‌تر است - به‌ویژه برای فتوشاپ‌کنندگان بد - ساکن شدن در سمت تولید معادله است. تلفن‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی به ما این احساس را می‌دهند که همه ما تجسم‌کننده هستیم، اما تکنیک‌ها و فشارهایی که تولید فتومونتاژ را تعریف می‌کنند، عملکرد معماری و تصورات کلی از محیط ساخته‌شده را به طور گسترده‌تری تعریف می‌کنند. علیرغم کسالتی که به طرز ماهرانه ای ایجاد می کند، تولید همه جا شایسته توجه انتقادی ماست.

 

 


تصویر از منشی، آرایشگاه، 2017.

 

 

لایه 1: People_Background


انتظار می رود تجسم های معماری کارهای زیادی را انجام دهند. این تصاویر باید در مسابقات برنده شوند، مشتریان و سرمایه‌گذاران را به خرید برسانند، حوزه‌ها و عموم مردم را برای پروژه‌ها ایجاد کنند و ایده‌ای کلی را معتبر جلوه دهند، علی‌رغم اینکه ممکن است فاقد سایت، بودجه، مجوز برنامه‌ریزی، سیستم‌های ساختاری و غیره باشند. ساکنان. با توجه به همه این موارد، این مشکوک است که چگونه کار ایجاد مدل‌های دیجیتال از طرح‌های مفهومی، ارائه تصاویر از مدل، و سپس پر کردن و تنظیم آن تصاویر از طریق تکنیک‌های مونتاژ نرم‌افزارهایی مانند Adobe Photoshop، وظایفی هستند که عموماً برون‌سپاری می‌شوند. ، یا اگر در داخل انجام شود، به افراد غیرمعمار یا جوانان واگذار می شود.

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

با ظهور سرمایه داری پلت فرم، خدمات تجسم را می توان به صورت آنلاین نیز خریداری کرد. حتی غیرمعمول نیست که دانشجویان معماری، کارگران از راه دور را استخدام کنند یا دوستان خود را برای انجام این "کار کثیف" از طرف آنها استخدام کنند. در حالی که چنین مبادلاتی ممکن است به عنوان نشان دهنده یک دانشگاهی قابل تحسین خوانده شود، آنها همچنین شواهدی از فرهنگ خشونت آمیز وابستگی ناشناخته را ارائه می دهند که عمیقاً در رشته معماری جریان دارد. ما فقط باید چهره ماریون ماهونی گریفین را به یاد بیاوریم که رندرهایش برای فرانک لوید رایت و همسرش والتر برلی گریفین اعتبار اندکی را برای او به ارمغان آورد و در طول زندگی خود هیچ ادعای مولفی نداشت.

 

تاریخ انتقادی تجسم معماری احتمالاً تعداد زیادی از هنرمندان و تصویرگران، نقشه‌کشان و طراحان ساختمان با آموزش حرفه‌ای، کارآموزان بی‌شماری و معماران جوان، و سهم عادلانه‌ای از همسران، دوستان و عاشقان را نشان می‌دهد که تلاش‌هایشان بدون مجوز انجام شده است. از نفوذ تالیفی کسانی که بر روی خود «ساختمان» کار می کنند، به جای محیط رندر شده و مونتاژ شده آن. حتی زمانی که به‌خوبی پرداخت می‌شود و به عنوان یک شایستگی متخصص ارزش‌گذاری شده است، تجسم با روابط پیچیده اقتصادی و جنسیتی همراه می‌شود: هم یک فعالیت پسر فن‌آور تحت سلطه مردانه است و هم یک سیستم حمایت محیطی اهلی‌شده و گاه زنانه‌شده. این واقعیت که اصطلاح "رندر عوضی" وجود دارد این دوگانگی و تنش را نشان می دهد. در هر دو مورد، تجسم شکلی از کار است که توسط افراد زحمتکش انجام می شود که عمدتاً بدون امضا و (از نظر فکری و فیزیکی) از «معماری» که به تصویر می کشد و پشتیبانی می کند جدا است.

 

 


تصویر از منشی، آرایشگاه، 2017.

 

 

 

لایه 2: Adjustments_Gloss


هلن فریشو، معمار و فیلسوف، در کتاب اخیرش «تئوری کثیف: معمارانه مشکل‌ساز» به ما یادآوری می‌کند که کندن در خاک، ماندن در خاک و کثیف شدن، همگی استراتژی‌های مقاومت فمینیستی مهمی را تشکیل می‌دهند. اگر تجسم باید جدا از معماری مناسب باشد زیرا "کار کثیف" است، طعنه آمیز است که عملیات آن عمدتاً برای از بین بردن کثیفی (دیجیتال) و تولید سطوح براق انجام می شود.

 

هر کسی که وقت خود را با استفاده از Adobe Photoshop سپری کرده است، می‌داند که مجموعه عملیاتی که «خرید» را تشکیل می‌دهند، از نظر خصوصیات بسیار بهداشتی هستند. کاربرد، حذف و پیرایش "ماسک ها" و لایه ها. تلاش برای رساندن نور به گوشه های تاریک از طریق "تنظیمات" ظریف؛ دستکاری سایه ها و بازتاب ها برای اطمینان از درخشش سطوح بازتابنده؛ و همچنین درج اشیا و اشیا به منظور تجهیز فضاها و آباد کردن سطوح: همه این اعمال نوعی نگهداری از محیطی است که می توان «ساختمان» را در آن وارد کرد. تجسم، در صیقل دادن، تمیز کردن، مرتب کردن و چیدن میز وسواس گونه اش، نوعی کار دیجیتالی خانه است که بر روی پیشینه معماری عمل می کند و در نتیجه آن را ایجاد می کند.

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

معمار و نظریه‌پرداز، هانس فریکهولم، با نوشتن بر شهرسازی داخلی براق کازینوها، موزه‌ها و هتل‌ها، به ما یادآوری می‌کند که تولید فضای معماری «نیازمند کارهای تکراری است که ... شامل کارهای پاک کردن، جاروبرقی، تمیز کردن، آبیاری، صیقل دادن، مسواک زدن است. و باغبانی.» او ادامه می‌دهد: «با پنهان کردن کارها، ابزارها و سیستم‌های پشتیبانی زیرساختی در جزئیات نامشخص، در زیر ردای شب، در فضاهای پشت صحنه و در مکان‌های دورافتاده تولید، جو ظاهری طبیعی شبیه باد به خود می‌گیرد. رد کردن درخت یا باران که روی پشت بام می کوبد.» پنهان کردن انواع خاصی از کار، خطر سیاسی زدایی آن کار را به دنبال دارد. فریکهلم هشدار می دهد که امتناع عمدی از صحبت در مورد چگونگی تولید فضاهای سرسبز و براق کازینو، جزئی جدایی ناپذیر از تولید «جو»های عرفانی و اساسی است که جهت گیری های پدیدارشناختی رشته معماری اقتضا می کند.

 

موازی بین یک کف سنگی صیقلی و یک فتومونتاژ با رندر و خرید خوب مفید است. همان پویایی که فریکهلم در فضاهای کمیاب لابی شناسایی می کند، البته در همتایان دیجیتالی رندر شده آنها نیز وجود دارد. داگلاس اسپنسر اخیراً نمونه خوبی از این موضوع را در رندرهای پیشنهادی گمانه زنی گروه Bjarke Ingels برای Oceanix City، یک مفهوم شهر زیست بوم مجمع الجزایری تحت حمایت سازمان ملل متحد ارائه کرده است. نقد اسپنسر مانند کار فریکهلم در مورد کازینوها، شیوه‌ای را هدف قرار می‌دهد که در آن وابستگی‌های متقابل اجتماعی در تعقیب دیدگاه‌های نخبه‌گرایانه از زیست‌بوم لوکس حذف می‌شوند. او با اشاره به فقدان زیرساخت‌های تحویل و ITC می‌گوید: «کار تنها می‌تواند در قدیمی‌ترین و طبیعی‌ترین شکل‌هایش ظاهر شود: باغبانی یا رفتن به بازار - دقیقاً اشکال فوری بازتولید اجتماعی که سرمایه‌داری از بدو پیدایش به دنبال حذف آن بود. از طریق تحمیل کار مزدی».

 

 

همانطور که همه فمینیست‌های خوب می‌دانند، تنزل دادن شرایط به وضعیت «طبیعت» اغلب باعث می‌شود که آن‌ها بی‌حساب شوند. پس از طبیعی شدن، کار بدون مزد غیرسیاسی می شود و به آن اجازه می دهد به عنوان غیرقابل انکار تلقی شود. این امر عملاً هرگونه بحث در مورد تغییرات در وضعیت موجود را از بین می برد. در مورد اعمال «تمیز کردن» بسیار مشخص و نامرئی که توسط زنان خانه‌دار انجام می‌شود، این سلب مالکیت با بی‌اهمیت جلوه دادن هرگونه رد یا شورش علیه کار انجام می‌شود. همانطور که سیلویا فدریچی به طور معروف هشدار داد: «فرض این که کار خانه کار نیست، زنان را از مبارزه با آن باز داشته است»، با تنها استثنا «مشاهده خصوصی آشپزخانه و اتاق خواب که همه جامعه با تمسخر آن موافق هستند». نتیجه تلاش برای مقاومت، تحقیر و اخراج است: «ما به عنوان عوضی های نق آور دیده می شویم، نه کارگران در حال مبارزه.» عوضی رندر شکایت نمی کند.

 

 

Image from Secretary, Barbershop, 2017.

 

 

 

لایه 3: Copy_Copy2_aaaaaargh


در چنین شرایطی کار به سختی تبدیل می شود. همانطور که فریشو با احساس خفیف خستگی مشاهده می کند: «کارهای خانه هرگز به پایان نمی رسد، بلکه هر روز از نو شروع می شود. به این ترتیب، تشریفاتی دارد. این یک تکرار است با یک حاشیه از بین رفتن تفاوت. هیچ مقدار شستشو، پاک کردن، مسواک زدن، جارو کردن، پاک کردن کافی نخواهد بود. تجسم در دام یکسانی گرفتار می‌شود - مجبور است به طور مکرر محیط زیست محیطی معماری را از ابتدا حفظ کند، با هر شی منحصر به فرد معماری که به پیش‌زمینه منحصربه‌فرد نیاز دارد، عملیات آن عادی و تکراری می‌شود.

 

 

هنگامی که به عنوان نوعی تعمیر و نگهداری دیجیتال شناخته شود، تعجبی ندارد که تجسم در حالت سختی قرار می گیرد، تکرار همان تمثال های خسته، ارائه همان تصاویر آفتابی یا صحنه های خیابانی پر از برف بد خلق، همان کودک با همان بادکنک، همان تجمل. ماشین ها، همان شاخ و برگ های داخلی سرسبز. معمار آندریاس نوردستروم، رئیس مسابقات در دفتر Link Arkitektur مستقر در اسلو، اظهار داشت: «وقتی یک تصویر را سفارش می‌دهید، یک نما را برای ویژوالایزر ارسال می‌کنید، یک صفحه نمایش از مدل را که نشان می‌دهد تقریباً دنبال کدام نمای ساختمان هستید. «شما خیلی ناامید می شوید وقتی چیزی که به دست می آورید دقیقاً همین دیدگاه است. شما فقط فکر می کنید: چرا چیز دیگری را امتحان نکردید، آزادی هنری خود را به کار نگرفتید؟ در مورد به چالش کشیدن مشتری چطور؟!» وقتی از نورستروم خواسته شد توضیح دهد که در یک تصویر به دنبال چه چیزی می گشت، گفت: "این باید درست باشد و باید بفروشد." با تفکر بیشتر، اعتراف کرد که احساس تعارض دارد. "سخت است، می دانید: تجسم دروغی است که سعی می کند حقیقت داشته باشد. بنابراین، همیشه شکست می خورد. شاید با تجسم سازی به مرز مفیدی رسیده ایم؟ من شروع به فکر کردم که اگر بخواهیم بدون تجسم پروپوزال ارائه کنیم یا در عوض سعی کنیم از تصویرگرها استفاده کنیم، حداقل لازم نیست وانمود کنیم که درست است." 

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

فراگیر بودن فتومونتاژها نه تنها نتیجه وضعیت تسلیم تجسم در رابطه با معماری مناسب است. همچنین ارتباط نزدیکی با ماهیت سوداگرانه سرمایه گذاری سرمایه دارد. همانطور که نوردستروم در جستجوی "حقیقت" در تصاویری که سفارش می دهد اشاره می کند، وفاداری به شرایط موجود نقش مهمی در موفقیت یک فتومونتاژ دارد. پروژه معماری به هر حال یک تولید مشترک است که به عواملی خارج از معماری وابسته است تا به ثمر بنشیند، به ویژه ورودی های سرمایه از سوی تامین کنندگان مالی و تایید نظارتی از سوی برنامه ریزان. برای عمل به جهان و متقاعد کردن طیفی از بازیگران به تعهد به تحقق یک پروژه، یک پروژه باید "قابل قبول" باشد. باید عادی عمل کند، مطابق با آنچه ژان بودریار به عنوان «استراتژی واقعیت» جامعه از آن یاد می کند، یا ادعای اجتماعی برای رفتار با هر چیزی که آشکارا شبیه سازی نشده است، به گونه ای که گویی واقعی است (مبادا خود قانون به عنوان شبیه سازی آشکار شود.). بنابراین، تجسم معماری در یک بند گیر کرده است: باید تصویری از آینده ای را به مخاطبان خود ارائه دهد که هنوز وجود ندارد، اما همچنین باید تا حد امکان به «واقعی» نزدیک شود. این آینده‌ای است که باید احساس آشنایی داشته باشد و بنابراین قابل پیش‌بینی باشد: باید آینده‌ای باشد که بتوانیم آن را به‌عنوان «حقیقت» بپذیریم تا جایی که قبلاً، شاید هزاران بار قبلاً آن را دیده‌ایم. تجسم با به تصویر کشیدن آینده، توهم کنترل بر آینده را ایجاد می کند.

 

اسپنسر خاطرنشان می‌کند که «تصویر زندگی در Oceanix هرگز به طور کامل موفق نمی‌شود، هرچند، در ریشه‌کن کردن ظاهر روابط طبقاتی… چهره‌هایی که از بانک‌های تصویری به‌عنوان ساکنان Oceanix منتشر می‌شوند، نمی‌توانند به‌عنوان نمایندگانی برابر برای یک زنجیره کار زنده و جمع‌آوری‌شده قانع شوند. در عوض، رندرها ناگزیر صحنه‌هایی از بی‌تفاوتی نسبت به استثمار و نابرابری را به تصویر می‌کشند.» 13 به دلیل دستور حفظ معقول بودن، تجسم همیشه تا حدی "شکست می خورد". این هرگز به اندازه کافی "صحیح" نخواهد بود، در عین حال هرگز نمی تواند تمام آثار تولید خود را پاک کند.

 

 

 

لایه 4: Adjustments_GaussianBlur


برادی باروز، معمار و مربی، آشکارا از ناتوانی معماری در وفادار ماندن به وضعیت موجود تحت اصول آنچه او «عملکرد نادرست» می‌نامد، تجلیل می‌کند. با توجه به استفاده جودیت باتلر از اجرا برای توصیف ساخت جنسیت از طریق اجرای مکرر اعمال گفتاری، باروز پیشنهاد می‌کند که اجرای نادرست ممکن است برای معماری عجیب و غریب استفاده شود، در نتیجه تولید انواع دیگر معماری و انواع دیگر معماران را ممکن می‌سازد.

  • عملکرد نادرست معماری را می‌توان اینطور تصور کرد که «معمار» (یا «آکادمیک» یا «معلم استودیو» یا «دانشجو») بسیار اشتباه است، درست است. به عبارت دیگر، عملکرد نادرست، اجرای عمدی این مفاهیم و عادات مورد انتظار، از جمله نقد معماری، به شیوه‌ای نادرست و غیرجدی است تا جدیت فرهنگ معماری دانشگاهی را خنثی کند و آن را به یک فرهنگ نقادانه تبدیل کند.- بردی باروز.

 

 

در میان مجموعه‌ای از تکنیک‌های متنی و بصری سرگیجه‌آور، باروز از فتومونتاژ برای نشان دادن یک عمل لاس زدن و «اجرای نادرست» خانه‌های ردیف آلدو روسی در موزا، ایتالیا استفاده می‌کند. در اقدامی نوسازی که در سراسر کتاب وجود دارد، ردپایی از سکونت تخیلی توسط شخصیت‌های مختلف انسانی و غیر انسانی در عکس‌های داخلی و خارجی خانه‌های ردیفی فتوشاپ می‌شود. به این ترتیب، باروز این معماری متعارف را تصاحب می‌کند، و آن را به پس‌زمینه‌ای تبدیل می‌کند، که در برابر آن شورش خود را علیه هنجارهایی که دیکته می‌کنند نوع بدنه‌ها و متن‌هایی را که معماری می‌تواند نگه دارد، به راه می‌اندازد.

 

فضای یک تجسم معماری را می توان وادار کرد که واقعیت را به شکلی سازنده "شکست" دهد، به روش هایی که به کنار هم قرار گرفتن دیالکتیک بستگی ندارد، بلکه بر اساس هموارسازی واقعیت های در هم تنیده عمل می کند. به‌جای «نوسازی» - که مستلزم هجوم مادی به فضا و اعمال اضافه و حذف است - ممکن است در اندیشیدن به عملکرد (نادرست) تصویر به مفهوم «تصویب» استناد کنیم. در «پشت پرده‌های عجیب: به سوی یک نظریه فمینیستی عجیب و غریب در معماری»، معمار کاتارینا بونویر خانه E-1027 آیلین گری را در ریویرا فرانسه اجرا می‌کند و از یک عمل فتوشاپی عشوه‌آمیز در این فرآیند استفاده می‌کند. در متنی که به صورت متن سخنرانی خودنمایی می کند، تصاویر به عنوان «اسلاید» توصیف می شوند. در یک نقطه، به خواننده دستور داده می‌شود که قهرمان کتاب، سخنران، تصویری از یک مهمانی که در فضای داخلی E-1027 برگزار شده است را به مخاطبان خود نشان دهد. تصویر را می توان در انتهای کتاب یافت، و در حالی که برچسب "کلاژ شده" است، به وضوح با فتوشاپ ساخته شده است. تلاش های اندکی برای پنهان کردن برخورد دوران ها و عناصر مختلف صورت گرفته است.

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

هنگامی که Bonnevier اظهار می کند که "این کلاژ ... پروازی از تخیل من است ... به پوستری برای به هم پیوستگی بازیگران، بازیگران و محیط ساخته شده تبدیل شده است که من می خواهم در این نظریه معماری فمینیستی دگرباش به آن نزدیک شوم"، می توانیم درک کنیم که تصویر در اینجا نه تنها در مفهوم مادی تصویری که بر روی دیوار پخش می‌شود (این یک اسلاید سخنرانی است)، بلکه به‌عنوان نمایشی عمل می‌کند که هدف آن حرکت فعال (پروژه‌سازی) مخاطب به سمت یک وضعیت تصوری است. تصویر E-1027 یک سکونت در فضا را به تصویر می‌کشد که بدون تغییر فضا به خودی خود، بلکه با اضافه کردن مواردی که قبلاً از نمایش آن کم شده بود (جنبه‌های عجیب و غریب و بیش از حد وحشیانه این معماری) رخ می‌دهد. در به هم پیوستن گذشته، حال و آینده، ما را دعوت می‌کند تا در نقش خود به‌عنوان سوژه‌های بیننده در رابطه با معماری و قانون آن تجدید نظر کنیم. Bonnevier این را در قالب تولید یک نگاه عجیب و غریب توصیف می کند که می تواند "ساختمان های پذیرفته شده به عنوان قاب های خنثی و غیر جنسیتی را از بین ببرد."

 

 

Image from Secretary, Barbershop, 2017.

 

 

 

لایه 5: Final_Final


قرن بیست و یکم با سطح بی‌سابقه‌ای از غوطه‌ور شدن بصری مشخص می‌شود - ما، گاهی اوقات می‌توانیم احساس کنیم، در تصاویر غرق می‌شویم. من در طول نوشتن این قطعه بارها تلفنم را چک کرده‌ام و مرتباً در مارپیچ‌های کلیپ یوتیوب و گرداب‌های اینستاگرام مکیده شده‌ام. باید به خودمان یادآوری کنیم که کشیدن و پیمایش شیدایی تصاویر در سراسر میدان دید ما نیز نوعی کار است که روزانه، ساعتی و لحظه به لحظه از طریق رسانه های اجتماعی انجام می شود. مرور محتوا شکلی از آموزش است که روش هایی را که ما از طریق آن جهان را می بینیم شکل می دهد. تولید محتوا تقریباً ناگزیر مستلزم استفاده از بدن ما و بیشتر فضاهای صمیمی به عنوان وسایل و پس‌زمینه است. هر دو تمرین در تولید (خود و محیط) هستند.

 

کار تصویری، کار کثیفی است در شکست مداوم آن در «راست» بودن و تلاش‌های وسواس گونه‌اش برای پاکسازی. درست همانطور که «فرض این که کار خانه کار نیست، زنان را از مبارزه با آن باز داشته است»، تصور اینکه کاربران رسانه‌های اجتماعی ادعای سیاسی برای به رسمیت شناختن کار طبیعی، غیرسیاسی‌شده و بی‌اهمیت خود در تولید تصاویر داشته باشند، دشوار است. و با این حال یک سیاست کارگری در چنین اعمالی وجود دارد. کار تصویری - فتوشاپ، اینستاگرام، فیس بوک - فقط نوعی کار خانگی شخصی و خانگی نیست که به طور انحصاری توسط خود و به تنهایی انجام می شود، بلکه نوعی نگهداری جمعی با توجه به یک محیط مشترک است. مانند فتومونتاژهای معماری، تصاویر رسانه‌های اجتماعی نیز یک «پس‌زمینه» برای زندگی روزمره ایجاد می‌کنند، محیطی که می‌توان اشیاء و گزاره‌ها را در آن وارد کرد، آزمایش کرد یا (اشتباه) اجرا کرد. در مجموع، در جریان، حتی ممکن است فضایی را ارائه دهند که در آن راه‌های دیگری برای دیدن آموزش داده شود.

 

در فتومونتاژ و نرم افزار آن این پیشنهاد وجود دارد که کار انجام شده در پس زمینه معماری اهمیت دارد. که فقط در رابطه با زمینه (همه جا حاضر، تکراری، خسته کننده) آن یک شیء معماری می تواند واقعاً بدرخشد. فیگور فتوشاپری همیشه در یک بند گیر می کند، زیرا می داند که هر چه کار آنها نامرئی تر باشد، کار خود را بهتر انجام داده اند. در این یک پیشنهاد جالب نهفته است. چه معنایی دارد که اخلاق کاری فتوشاپرها را بپذیریم و روی معماری و خودمان به عنوان پس‌زمینه (حمایت‌کننده) کار کنیم، نه اشیاء پیش‌زمینه؟ چه زیرساخت‌های نرم‌افزاری ممکن است به اختراع و تخریب نیاز داشته باشیم تا بتوانیم چنین عملکرد نادرست شی و چنین تولید عمدی محیط را تسهیل کنیم؟

 

 

 

یادداشت

 

  1. در فوریه 2020، دو نفر از تیم هشت نفره شرکت میر مستقر در برگن به نظر زن بودند، از جمله هیچ یک از دو شریک موسس. در Walk the Room مستقر در استکهلم، به نظر می‌رسید که سه نفر از یک تیم 18 نفره زن باشند، از جمله هیچ یک از سه شریک زندگی. در Luxigon مستقر در پاریس / لس آنجلس / میلان، شش نفر از تیم 26 نفره زن بودند، از جمله یکی از هفت شریک. در Artefactorylab مستقر در پاریس، 17 نفر از تیم 75 نفره زن بودند، از جمله یکی از هفت شریک. در bloomimages شرکت آلمانی، به نظر می رسد که 12 نفر از تیم 34 نفره زن باشند، از جمله هیچ یک از پنج شریک. و در The Boundary مستقر در لندن، شش نفر از تیم 22 نفره زن بودند، از جمله هیچ یک از دو شریک موسس. اگرچه یک نظرسنجی گسترده نیست (انتساب جنسیت بر اساس نام‌ها، عکس‌ها و لینکدین بدون مشکل نیست)، این امکان را فراهم می‌کند که بگوییم شرکت‌های تجسم معماری اروپایی به‌شدت تحت سلطه مردان هستند.
  2. من این اصطلاح را از تصویرساز هنری گاس گرفته‌ام. رجوع کنید به راس برایانت، "افزودن عیوب دنیای واقعی، تجسم معماری را به سطح بعدی می برد"، Dezeen، 12 اوت 2013، ➝; یا به طور متناوب، URL "www.renderbitch.com" را ببینید که به رویه فعلی Goss، The Boundary، ➝ هدایت می شود.
  3. هلن فریشو، نظریه کثیف: معماری مشکل ساز (Baunach: Spurbuchverlag، 2019).
  4. Hannes Frykholm، "ساختن شهر از درون: معماری و تحول شهری در لس آنجلس، پورتو، و لاس وگاس" (PhD Diss.، موسسه سلطنتی فناوری KTH، آینده 2020)، 336.
  5. همان، 338.
  6. داگلاس اسپنسر، «زندگی جزیره»، Log 47 (پاییز 2019).
  7. سیلویا فدریچی، دستمزد در برابر مشاغل خانگی (بریستول: قدرت زنان جمعی و چاپ دیوار در حال سقوط، 1975)، 2-3.
  8. همانجا
  9. فریشو، نظریه کثیف.
  10. آندریاس نورستروم، ارتباط شخصی با نویسنده، اسلو، 6 فوریه 2020.
  11. هلن رانتینگ، روتگر شوگریم، و فردریک توریسون، «تئوری پاپ: معماری خرید در اواخر شب»، معماری و فرهنگ 5، شماره. 3 (2017): 513-524.
  12. ژان بودریار، برگزیده نوشته ها، ترجمه. مارک پوستر (کمبریج: سیاست، 1988).
  13. اسپنسر، "زندگی جزیره ای"، 173.
  14. بردی باروز، بیدا رینگ و هنری بیل، " معاشقه های معماری: یک طبقه عشق" (دکتری: موسسه سلطنتی فناوری KTH، 2016).
  15. همان، 92، 94.
  16. نگاه کنید به: Hannes Frykholm، "Smooth Montage" در Architecture in Effect 2: After Effects، ویرایش. هلن فریشو در کنار گونار ساندین و بتینا شوالم (نیویورک و بارسلونا: اکتار، 2018).
  17. کاتارینا بونویر، "پشت پرده های مستقیم: به سوی یک نظریه فمینیستی عجیب و غریب در معماری" (دکتری: موسسه سلطنتی فناوری KTH، 2007)، 34.
  18. بونویر، «پشت پرده های مستقیم»، 34.
  19. همان، 30.

 

 


هلن رانتینگ یک نظریه پرداز و برنامه ریز معماری و یکی از شرکای موسس دبیر تمرین معماری مستقر در استکهلم است. انگیزه کار او، که تحقیقات و عمل را در بر می گیرد، علاقه به ظرفیت معماری برای شکل دادن و تسهیل زندگی در مقیاس جمعیت است.