8 مهارت ضروری برای طراحان

 

 

8 مهارت ضروری برای طراحان قرن بیست و یکم

 

 

مترجم : گروه معماری مشاور

 

 

 

نوشته شده توسط نیوتن دسوزا

28 جولای 2020

 

 

این مقاله خلاصه‌ای از کتاب «طراح چند ماهه: بنیاد شناختی برای تفکر معماری فراگیر» است. این کتاب با استفاده از تئوری هوش‌های چندگانه از روان‌شناسی شناختی و تحولات در تحقیقات روان‌سنجی، از هشت مهارت برای گنجاندن تنوع مهارت در طراحی حمایت می‌کند. مشکلات طراحی قرن بیست و یکم بسیار متفاوت است - از نظر محتوا، مقیاس، و پیچیدگی، و نیاز به مجموعه ای از مهارت ها دارد. در نظر گرفتن مجموعه‌های مهارتی متعدد به معنای تشخیص وجود تفاوت‌ها، بازنمایی‌ها و رویکردهای فردی در طراحی است. این امکان تغییر شیوه‌های فرمالیستی معماری را فراهم می‌کند که بر مهارت‌های منطقی گرافیکی و رسمی تأکید دارند، که تمایل دارند همان نوع طراحان را تولید کنند و به بخش محدودی از متفکران طراح امتیاز می‌دهند.

 

 

مهارت های درون فردی


طراحان با مهارت های درون فردی قوی از حالات عاطفی، احساسات و انگیزه های خود آگاه هستند. مهارت های درون فردی شامل ظرفیت های درون نگر و خود انعکاسی، نقاط قوت یا ضعف، منحصر به فرد بودن و توانایی پیش بینی احساسات خود است. مهارت درون فردی شامل حساسیت به خواسته ها و ترس های خود و تاریخچه شخصی خود است. مهارت های درون فردی در طراحی را می توان از طریق (1) توانایی دنبال کردن احساسات و معنا در طراحی از طریق خاطرات شخصی توصیف کرد. (2) توانایی کشف استعاره ها و تشبیهات در طراحی. و (iii) حساسیت به دانش شخصی. چنین استفاده ای از مهارت های درون فردی در عمل طراحی در آثار دانیل لیبسکیند و پیتر زومثور مشهود است.

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

مهارت های بین فردی


در حالی که مهارت های درون فردی شامل احساسات خود طراح است، مهارت های بین فردی مستلزم درک دیگران است. از آنجایی که طراحان به چگونگی تجربه مردم از آثارشان توجه دارند، آگاهی عمیق از نیازهای مردم، هنجارهای فرهنگی-اجتماعی و الگوهای رفتاری حیاتی است. مهارت های بین فردی شامل همدلی و به رسمیت شناختن نیازهای کاربر، و همچنین قدردانی از دیدگاه های مختلف در میان افراد، با حساسیت به انگیزه ها، خلق و خوی و نیات آنها است. مهارت های بین فردی در طراحی را می توان از طریق (1) همدلی نسبت به نیازهای انسانی توصیف کرد. (ب) توانایی متقاعدسازی اجتماعی؛ و (iii) توانایی مشارکت در همکاری های طراحی. چنین استفاده ای از مهارت های بین فردی در عمل طراحی در آثار آلخاندرو آراونا و مراکز طراحی مستقر در دانشگاه مانند مرکز طراحی مشارکتی دیترویت و معماری کلمسون + سلامت مشهود است.

 

 

 

 

مهارت های فرا فردی


در حالی که مهارت‌های درون فردی شامل احساسات شخصی می‌شود و مهارت‌های بین فردی متکی بر درک احساسات دیگران است، مهارت‌های فرافردی فراتر از احساسات صرفاً شخصی است و در تفکر وجودی عمیق فرو می‌رود. مهارت‌های فرافردی عبارت است از ظرفیت تعیین موقعیت خود با توجه به ویژگی‌های وجودی شرایط انسانی، مانند اهمیت زندگی، معنای مرگ، سرنوشت نهایی جهان فیزیکی و روانی. مهارت‌های فوق‌شخصی در طراحی را می‌توان از طریق (1) توانایی برقراری ارتباط فراتر از دنیای مادی توصیف کرد. و (ب) توانایی درگیر شدن در تصاویر شناختی واضح. چنین استفاده ای از مهارت های فرافردی در عمل طراحی در آثار لوئی کان و زاها حدید مشهود است.

 

 

مهارت های حرکتی بدنی


طراحان با مهارت های جسمی- حرکتی به حرکات بدن فکر می کنند و از آن حرکات به روش های ماهرانه و پیچیده استفاده می کنند. طراحی شامل ایجاد فضا از طریق تجسم وضعیت بدن، مقیاس انسان و شرایط وجودی انسان در فضا است. تفکر به خودی خود عملی است که اساساً تجسم یافته است و از این رو نقش غیرقابل انکار بدن در ساختار معماری است. مهارت های جسمی- حرکتی شامل نقش حواس در معماری است که شامل لمس، جهت گیری، فشار و دما می شود. مهارت‌های جسمی- حرکتی در طراحی را می‌توان از طریق (1) حساسیت به مقیاس انسانی توصیف کرد. (2) آگاهی از حرکت بدن. و (iii) توانایی فعال کردن عملکرد اجتماعی در فضا. چنین استفاده ای از مهارت های جسمانی- حرکتی در عمل طراحی در آثار استیون هال و هرمان هرتزبرگر مشهود است.

 

 

مهارت های طبیعت گرایانه


مهارت های طبیعت گرایانه شامل آگاهی دقیق از محیط زیست محیطی اطراف از طریق الگوهای متمایز زندگی و جهان طبیعی است. این شامل توانایی شناسایی و طبقه بندی محیط طبیعی، و همچنین درک برتر از اجزای آن، مانند گیاهان، حیوانات، و روابط اکولوژیکی بین آنها است. این رویکردها به استفاده متفکرانه‌تر از منابع طبیعی، کاهش مصرف انرژی، بهبود کیفیت محیطی و در نظر گرفتن طبیعت و فرم ساخته شده به عنوان یک سیستم جامع‌تر پایبند هستند. مهارت های طبیعت گرایانه در طراحی را می توان از طریق (1) حساسیت هایی که ویژگی های طبیعی مانند توپوگرافی، گیاهان و جانوران را در نظر می گیرد توصیف کرد. (2) توانایی ترکیب کیفیت های بیانی و عملکردی طبیعت؛ و (iii) توانایی دنبال کردن اصول اخلاقی طراحی پایدار و انعطاف پذیری زیست محیطی. چنین استفاده ای از مهارت های طبیعت گرایانه در عمل طراحی در آثار جفری باوا و کریس کورنلیوس مشهود است.

 

 

 

 

جهت مشاوره رایگان  پروژه خود کلیک کنید ...

 

 

مهارت های فضایی


یک فرد با مهارت های فضایی می تواند اطلاعات مکانی را به راحتی درک، تبدیل و اصلاح کند. مهارت های فضایی شامل حل مسائل جهت گیری فضایی و کنار هم قرار دادن اشیاء است. ظرفیت های اصلی مهارت های فضایی شامل تصویرسازی ذهنی، استدلال فضایی، دستکاری تصویر، مهارت های گرافیکی و هنری و تخیل فعال است. تجسم فضایی شامل درگیری کامل با نور، جو، مواد و ماهیت لمسی فضا است. مهارت های فضایی در طراحی را می توان از طریق (1) توانایی تصور و دستکاری فضا به روش های سیال و نامحدود توصیف کرد. (ب) توانایی انجام رقص فضایی. (iii) حساسیت به شفافیت فضایی و ایجاد احساسات لامسه. و (iii) توانایی درک فضا به عنوان کل استراتژیک. چنین استفاده ای از مهارت های فضایی در عمل طراحی در آثار فرانک لوید رایت و تادائو آندو مشهود است.

 

 

مهارت های کلامی/زبانی


مهارت های کلامی/زبانی شامل تفکر در کلمات و استفاده خلاقانه از زبان نوشتاری یا کلامی است که در آن فرد معنا و نظمی را در میان کلمات، صداها، ریتم ها و عطف ها پیدا می کند. در حالی که استفاده از مهارت های کلامی/زبانی می تواند ماهیت شاعرانه داشته باشد، می توان از آن در زندگی روزمره برای اهداف بیانی و عملی نیز استفاده کرد. جدای از استفاده از زبان به عنوان یک ابزار تحت اللفظی، طراحان از ابزارهای ادبی برای تفسیر طراحی به عنوان یک روایت استفاده می کنند و کیفیتی تخیلی را برای طراحی به ارمغان می آورند. مهارت های کلامی/زبانی در طراحی را می توان از طریق (1) توانایی ترکیب یک نحو طراحی توصیف کرد. (ii) توانایی استفاده از ابزارهای کلامی مانند روایات برای ایجاد طرح. و (iii) توانایی متقاعد کردن در ایده های طراحی بیان کلامی. چنین استفاده ای از مهارت های کلامی/زبانی در عمل طراحی در آثار برنارد چومی و مایا لین مشهود است.

 

 

مهارت های منطقی-ریاضی


مهارت‌های منطقی-ریاضی شامل توانایی استفاده از استدلال منطقی برای حل مسائل روزمره است که نیاز به ایجاد ارتباطات علی و درک روابط بین اعمال، اشیاء یا ایده‌ها دارد. این شامل توانایی محاسبه، کمیت و انجام عملیات پیچیده ریاضی/منطقی است. طراحان از مهارت های منطقی-ریاضی برای طرح نظم در دنیای طبیعی استفاده می کنند. در حالی که استفاده از مهارت های منطقی-ریاضی در طراحی به عنوان یک فعالیت حل مسئله صرف ممکن است به عنوان سرکوب جنبه های خلاقانه و ذهنی طراحی تلقی شود، این مهارت ها به ویژه در دنیای اطلاعات محور و با رواج بیشتر مهندسی و فناوری ارزشمند هستند. مهارت های منطقی-ریاضی در طراحی را می توان از طریق (1) حساسیت به استفاده از اعداد و هندسه توصیف کرد. (2) توانایی تولید انواع استراتژی‌های طراحی رسمی؛ و (iii) توانایی حل و فصل جنبه های کاربردی و برنامه نویسی طراحی. چنین استفاده ای از مهارت های منطقی-ریاضی در عمل طراحی در آثار لوکوربوزیه و گرگ لین مشهود است.

 

 

این هشت مهارت را باید به‌عنوان یک منوی منعطف در نظر گرفت که طراحان از میان آن، کادربندی را انتخاب می‌کنند و با پیچیدگی‌های دنیای طراحی مقابله می‌کنند. به عنوان طراح، می‌توانیم از این مهارت‌ها به‌عنوان ابزار خود تشخیصی برای بررسی مهارت‌های خود و حساس شدن به مجموعه مهارت‌های دیگران استفاده کنیم. این مهارت‌ها پنجره‌ای به قصد و نیت است که طراحان ممکن است منابع خود را در آن سرمایه‌گذاری کنند و اذعان کنند که ظرفیت‌های ذهنی متعددی در قلمرو یک طراح وجود دارد. این پایه‌ای را برای آماده‌سازی طراحان در چارچوب قرن بیست و یکم ایجاد می‌کند و عمل معماری و آموزش را فراگیرتر می‌کند.