هنر و معماری ایران در دوره هخامنشیان
تردیدی وجود ندارد که در نیمه اول قرن هشتم، زمانی که مادها از پایتخت خود در اکباتان (همدان امروزی) بر شمال غربی ایران حکومت میکردند، برخی از اشکال معماری مشخص را توسعه دادند. به عنوان مثال، کشف یک قلعه آجری باشکوه در نوش آباد در آن منطقه تأیید شده است. با این حال، تکامل سبکی که بتواند نبوغ کامل اختراع ایرانی را بیان کند، به دست جانشینان ایرانی آنها افتاد و خوشبختانه با بقایای مادی بهتر مستند شده است.
ایرانیان اولین بار در اوایل قرن نهم پیش از میلاد در تاریخ به عنوان ساکنان یک ایالت کوچک در پارسوماش و انشان در جنوب شرقی سوسیانا ظاهر شدند که توسط سلسله ای از پادشاهان اداره می شد که بنیانگذار آن، هخامنش، نام خود را به آن اختصاص داد. دولت ایران که ابتدا به عیلام و سپس تابع مادها وابسته بود، در قرن ششم قدرتمندتر شد و در سال 550 پیش از میلاد، پس از شکست دادن سپاهیان ماد، پنجمین پادشاه آن، کوروش دوم بزرگ، فرمانروای تمام ایران شد. امپراتوری که فتوحات بعدی او ایجاد کرد از آناتولی و بین النهرین تا مرزهای هند گسترش یافت.
برای کوروش و جانشینانش، این دسترسی به قدرت و اقتدار موقتی، بیانگر زینت شهرهایشان و ایجاد محیطی باشکوه مناسب برای زندگی روزمره آنها بود. برای مردمی بیسواد و تا آن زمان کوچنشین، این یک نیاز بیسابقه بود. الهام در ابتدا در فرمول های موجود بین النهرین، عیلام، اورارتو و ماد جستجو می شد، اما از ابتدا ماتریس سبک جدید استعداد هنری عمیق خود ایرانیان بود. شگفتیهای هنر هخامنشی با نبوغ بومی - و خارقالعاده - شکل گرفت. این امر حتی پس از واردات گسترده صنعتگران یونانی در زمان داریوش اول (حکومت 522–486 ق.م) نیز ادامه داشت.
معماری
اولین مراحل تکامل معماری هخامنشی را باید در بقایای نسبتاً اندک پایتخت کوروش در پاسارگاد در شمال تخت جمشید دید. این چیدمان ویژگی یک اردوگاه عشایری را حفظ کرد: ساختمانهای کاملاً مجزا - از جمله دروازه، کاخ مسکونی، و سالن تماشاگران - که در پارکی وسیع که توسط دیواری به ضخامت 13 فوت (4 متر) احاطه شده است، ایستادهاند. تالار مخاطب اولین نمونه از فرمولی را در طراحی ارائه میکند که قرار بود به معیار معماری هخامنشی تبدیل شود: تالار ستوندار با برجهای گوشهای و ستونهای بیرونی که ایرانیها آن را آپادانا مینامیدند. مقبره کوروش، ساختمان سنگی شیروانی روی یک ازاره پلکانی، و آتشکده زرتشتیان (زندان)، بنای برج مانند با پلانی که به یاد معبد استاندارد اورارتویی است، می باشد. ماکت های زندان بعدها در نقش رستم و جاهای دیگر ساخته شد. همچنین در پاسارگاد، هنر سنگتراشهای یونانی قبلاً قابل تشخیص بود، اما سهم کامل آنها در سبک معماری جدید هخامنشی در تخت جمشید، که داریوش پایتخت ایالت را در سال 518 پیش از میلاد به آن منتقل کرد، بهتر دیده میشود.

شیر بالدار
شیر بالدار با سر قوچ و پاهای عقب گریفین، خط کاشی میناکاری شده از کاخ داریوش اول در شوش، ق. 510 ق.م.
در موزه لوور پاریس
کاخهای هخامنشی بر روی تراسهای صخرهای ساخته شدهاند که برای پذیرش آنها تسطیح شدهاند. ابعاد تراس تخت جمشید تقریباً 1600 × 1000 پا (488 × 305 متر) و بیش از 43 فوت (13 متر) ارتفاع است و آثاری از دیوار محصور بلندی از آجر گلی در اطراف لبه بیرونی آن و راه پله ای باشکوه در شمال شرقی آن وجود دارد. گوشه. خود ساختمانهای کاخ که توسط داریوش در سال 518 قبل از میلاد آغاز شد و در نیم قرن بعد توسط خشایارشا یکم و اردشیر یکم تکمیل شد، تقریباً در کنار هم قرار گرفتهاند، بدون توجه به ترکیب کلی. آنها عمدتاً از بیرون با مجسمه های پورتال و دامنه های طولانی حکاکی های برجسته تزئین شده اند. جدا از نماهای تزیینی راه پله ها که توسط آنها به ساختمان ها نزدیک می شود، مجسمه سازی به تزئینات درها یا پنجره ها محدود می شود. این ویژگی های سنگی به همراه چند ستون داخلی همه آن چیزی است که باقی مانده است.

ویرانههای اقامتگاه سلطنتی (به جنوب) در تخت جمشید، ایران، که توسط داریوش اول آغاز شد و در زمان
خشایارشا اول و اردشیر اول، دوره هخامنشیان، اواخر قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تکمیل شد.
عکس : جی سی استیونسون/پیتر آرنولد، شرکت
در غیاب خود دیوارهای آجری گلی، به سختی می توان تصور واقعی از ظاهر اصلی تراس به دست آورد. از ویژگیهای این کاخهای ایرانی، ازدیاد ستونها و تمایل به نقشهکشی آنها در اطراف یک اتاق مرکزی مربع است. در دروازه اصلی، با گاو نر نگهبان و مردان گاو نر، میدان به عنوان یک واحد مستقل ظاهر می شود. روبهروی آن در سطحی بالاتر، بزرگترین بنا، آپادانا (تالار) بزرگ داریوش قرار دارد. 272 فوت (83 متر) مربع است و گفته می شود که 10000 نفر را در خود جای داده است. برجهای چهار گوشه احتمالاً دارای اتاقهای نگهبانی و پلهها بودند. پلکان مجسمهسازی شدهای که از طریق آن به آن میرسید، نقش برجستههای معروف خراجآوران را نشان میدهد. بعد تالار تخت یا تالار صد ستون می آید. در ضلع شمالی رواقی با 16 ستون و گاوهای نگهبان در دیوارهای برج تعبیه شده است. هفت پنجره مجسمهسازی شده در دیوار شمالی با طاقچههای مربوطه در جاهای دیگر متعادل شدهاند، و نمای درها نیز با نقش برجسته تزئین شدهاند. مجدداً توسط یک پلکان زینتی نزدیک می شود، یک واحد "تریپیلون" بین این ساختمان های اصلی به ساختمان های دیگری منتهی می شود که به طور آزمایشی شناسایی شده اند. پلان این ساختمان که باستان شناسان آن را هارلم می نامند تا حدی قابل توضیح است. ویژگی خزانه داری با اقدامات احتیاطی امنیتی در برنامه ریزی آن مشخص می شود. در این ساختمان ستون ها از چوب، به شدت گچ بری شده و با رنگ های روشن رنگ آمیزی شده بودند. در جاهای دیگر، ستونها به شیوه یونانی شیاردار شدهاند، در حالی که سرستونها و پایههای استادانهتر دارای گلکاری هستند که مانند بسیاری دیگر از تزئینات هخامنشی، نیمی یونانی و نیمی مصری است. برجستهترین شکل سرمایه و یکی از ویژگیهای طراحی هخامنشی، نقش «دو رقمی» (اضافی بالای سرستون) است که به شکل گاوهای نر جفتی، مردان گاو نر یا اژدها است. برخی از این ویژگیها در کاخ معاصر شوش دوباره ظاهر میشوند. همچنین از این منبع، صفحاتی از آجرهای قالبگیری شده و لعابکاری شده، که یادآور بابل نبوکدرصد است، وجود دارد.

تخت جمشید، ایران: مجسمه سازی
خراجآور ارمنی حامل کوزهای تزئین شده با گریفینهای بالدار، جزئیات مجسمههای برجسته بر روی پلکان منتهی به آپادانای داریوش در تخت جمشید، ایران،
دوره هخامنشیان، اواخر قرن پنجم پیش از میلاد.
مایکل رواف
مجسمه سازی
مجسمه سازی برجسته ترین جلوه هنر هخامنشی است. به عنوان اساس سبک جدید، تکنیک ساده آشوری ها، با جزئیات حکاکی شده و عدم الگوبرداری آن، پذیرفته شد. استفاده از مجسمه سازان ایونیایی منجر به شکست کامل این سنت شد و نمایش کامل پلاستیکی از پیکره های انسان یا حیوان به قانون تبدیل شد. سازش بین حساسیت زیباییشناختی مجسمهسازان یونانی و دقت منظم سنت ایرانی در فلزکاری، ترکیبی سبک از ظرافت بیرقیب را به وجود آورد.
در مقایسه با روح و تنوع صحنههای روایی آشوری، موضوعات انتخاب شده برای طرحهای ایرانی ممکن است گاهی یکنواخت به نظر برسند. با این حال، این ممکن است تا حدی با تفاوت در عملکردهای معماری آنها توضیح داده شود: نقش برجسته ها دیگر به عنوان دکوراسیون داخلی ظاهر نمی شدند، بلکه به طور موثر برای تأکید بصری بر ویژگی های برجسته نماهای خارجی استفاده می شدند، جایی که رنگ های روشن اعمال شده بر آنها از نور خورشید سود می برد. نقش برجستههای سنگی معروف هخامنشی، مانند مقبرههای سلطنتی نقش رستم، نزدیک تخت جمشید، و نقش برجسته با کتیبه معروف داریوش اول در بیسیتون (از لحاظ تاریخی بیستون)، در جاده همدان، عمدتاً از آثار باستانشناسی هستند. علاقه. نمونههای بازمانده بسیاری از فلزسازان هخامنشی که به طور گستردهای از سنت بومی طراحی ایرانی استفاده میکردند، از اهمیت هنری بیشتری برخوردارند. گنجینه آکسوس شامل نمونه های برجسته و بارز فلزکاری هخامنشی است.
منبع :
https://www.britannica.com/art/Iranian-art/Median-period#ref37849