دوره ساسانی
آخرین سلسله بزرگ ایرانی که قبل از ظهور اسلام در خاورمیانه حکومت می کرد، میراثی از بناها و مجسمه های ویران شده به جا گذاشته است که برای کسانی که به دنبال خاستگاه و پیشینه هنر غربی هستند، مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. در مورد هنر ساسانی گفته شده است که اساساً ایرانی بودن، «پذیرای تأثیرات خارجی بود، اما آنها را با سنت های سرزمین مادری خود منطبق کرد و به عنوان هنر یک امپراتوری جهانی، به کشورهای دوردست گسترش یافت».
شهری به نام گور (فیروزآباد امروزی) توسط بنیانگذار سلسله، اردشیر اول (حکومت 224–241 پس از میلاد)، با پلان دایرهای که مشخصه زمانهای قبل بود، ساخته شد. تضاد بلافاصله در بیشاپور دیده می شود، جایی که پسر اردشیر، شاپور اول، برنامه ریزی «شبکه ای» را که آن زمان در شهرهای یونان رایج بود، اتخاذ کرد. مصالح ساختمانی از کشوری به کشور دیگر متفاوت بود. کاخ ساسانی در تیسفون (احتمالاً در قرن چهارم میلادی) از آجر پخته ساخته شده است. نماهای دو طرف تالار ایوان طاقدار معروف آن (82 فوت [25 متر] عرض و 121 فوت [37 متر] ارتفاع) دارای طاق نماهای کور با جزئیات کلاسیک آزادانه ساده شده است. بازسازی کاخ در گور، که از قلوه سنگ و گچ ساخته شده است، نمای اصلی مشابهی را با گنبدها (طاق های مدور) بر روی اتاق های مربع شکل در پشت نشان می دهد. از همین مصالح، کاخ شاپور اول در بیشاپور است، جایی که تالار بزرگ با گنبد مرکزی آن دارای چهار ایوان است که پلانی صلیبی (به شکل صلیب) میسازند. در ساختمان هایی از این دست، گچ بری دیوارها را با تزئینات حکاکی یا منقوش تزئین می کردند. همچنین سنگفرش های موزاییکی وجود داشت که در آنها پرتره های افراد به صورت سه چهارم نشان داده می شد، ظاهراً جلوه طرح اشکانی رها شده بود.
مهمترین و آشکارترین نمونههای مجسمهسازی ساسانی، نقش برجستههای صخرهای پراکنده در قلمرو امپراتوری است. تنها در ایران بیش از 30 مورد وجود دارد. سبک و محتوای آنها جنبهای از تاریخ هنر را آشکار میکند که میتواند در روشنکردن تعامل اندیشههای شرقی و غربی در این زمان بسیار کمک کند. صحنههایی که عموماً به تصویر کشیده میشوند عبارتند از سرمایهگذاری، پیروزی، شکست دشمنان، و موقعیتهای دیگر در زندگی سلطنتی. شاید دو طرح برجسته در کل مجموعه، که هر کدام مشخصه و در عین حال متفاوت تصور شده اند، عبارتند از: سرمایه گذاری اردشیر اول در نقش رستم و نقش برجسته شکار سلطنتی در طاق بستان. در اول، شاه و خدایش، هر دو سوار بر اسب، با نقش برجستهای بلند به شیوه رومی مجسمهسازی شدهاند، اما به صورت متضاد چیده شدهاند تا یک ترکیب هرالدیک معمولی ایرانی را ایجاد کنند. در دومی، دو شخصیت مرکزی در یک پانورامای اطراف از جزئیات تصادفی، احتمالاً الهام گرفته از طرحهای مشابه در نقاشی دیواری، قاب میشوند. این نمونهها و نمونههای دیگر تأثیر غرب را نشان میدهند - برای مثال، در قالبگیری پارچههای بدن یا چینش هخامنشی پیکرههای فرعی در فهرستهای افقی. اما برخلاف مجسمههای هخامنشی، قصد روایی در این نقشها وجود ندارد. بزرگداشت ایستا آنها از یک رویداد واحد، با اهمیتی جاودانه به آن، دستاورد اصلی این شکل از هنر ساسانی است.

نقش برجسته صخرهای ساسانی که نشاندهنده نقشنگاری اردشیر اول در سال 226 میلادی در نقش رستم ایران است.
عکس : Popperfoto
منبع :